آموزش بازاریابی اینترنتی

مقالات و آموزش های مربوط به حوزه کسب و کار اینترنتی

آموزش بازاریابی اینترنتی

مقالات و آموزش های مربوط به حوزه کسب و کار اینترنتی

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تولید محتوا» ثبت شده است

جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۴۰ ب.ظ

باید و نبایدها در تولید محتوا

هر نوع اطلاعاتی که به‌نوعی کاربر را درگیر می‌کند محتوا نامیده می‌شود. به لطف فرهنگ دیجیتال قرن حاضر کاربران در معرض حجم وسیعی از اطلاعات قرار دارند مضاف بر این حجم معما سازِ اطلاعات، صاحبان کسب‌وکار به دنبال جذب گروه‌های هدف هستند و محتوا یکی از عناصر کلیدی است که در جلب‌توجه کاربران و تبدیل آن‌ها به خریدار می‌تواند کارساز باشد ...
باید و نبایدها در تولید محتوا

زینب محمدی استراتژیست محتوا |  هر نوع اطلاعاتی که به‌نوعی کاربر را درگیر می‌کند محتوا نامیده می‌شود. به لطف فرهنگ دیجیتال قرن حاضر کاربران در معرض حجم وسیعی از اطلاعات قرار دارند مضاف بر این حجم معما سازِ اطلاعات، صاحبان کسب‌وکار به دنبال جذب گروه‌های هدف هستند و محتوا یکی از عناصر کلیدی است که در جلب‌توجه کاربران و تبدیل آن‌ها به خریدار می‌تواند کارساز باشد. همین ضرورت زمینه‌ساز جان گرفتن مفهوم بازاریابی محتوا شد. بازاریابی محتوا درواقع راه‌های اثبات‌شده ایست که به جذب مشتری و تبدیل آن‌ها به خریدار می‌انجامد.

همانطور که اشاره شد کاربر در معرض حجم وسیعی از اطلاعات قرار دارد و برای تصمیم‌گیری بهتر نیاز دار به‌جایی متصل و متمرکز باشد و دقیقاً همین نیاز محل رقابت تولیدکنندگان محتواست و کسی برنده این رقابت است که؛ محتوایی باکیفیت و منطبق بر نیاز کاربر تولید کند. در این مقاله سعی شده است در چند مرحله به روشهایی که به تولید محتوای اصولی می‌انجامد اشاره شود. لازم به ذکر است که این مقاله چهارچوبی کلی ارائه می‌کند و دست شما برای طراحی روش خاص خودتان کاملاً باز است.

  • برنامه‌ریزی

بسیار پیش‌آمده که نویسنده محتوا را بدون برنامه خاصی در فضای مجازی منتشر می‌کند، مثلاً یک مقاله یا پست وبلاگی و سپس منتظر بازخورد مخاطب می‌مانند؛ اما مسئله اینجاست با توجه به رشد روز افزون فضای وب امکان دیده شدن محتوا مدام پایین میاید و در چنین شرایطی برای حرکت به برنامه‌ای دقیق نیاز است. یکی از لازمه‌های تولید محتوا برنامه‌ریزی است. از جمله مواردی که در این برنامه‌ریزی باید پوشش دهید می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تعیین هدف

پیش از هر چیزی مشخص کنید،  هدف شما از تولید محتوا چیست؟ این هدف می‌تواند مواردی از قبیل معرفی برند، حفظ مشتری هدایت مشتری، بازاریابی دهان‌به‌دهان یا غیره باشد.

  • تعریف پرسونا یا اوتار

هیچ چیز به‌اندازه شناخت مشتری در تولید محتوا تأثیر گذار نیست. پیش از هر چیزی باید بدانید مشتری شما کیست و چه ویژگی‌هایی دارد. در شناخت مشتری علاوه بر ویژگی‌های جمعیت شناختی سنتی نظیر سن، تحصیلات، سطح درآمد، محل زندگی و جنسیت باید ویژگی‌های روان‌شناختی و الگوی های رفتاری مخاطب را هم دخیل کنید. در واقع باید بدانید مشتری چه دغدغه‌ای دارد، از چه کانالی با شما ارتباط گرفته است، چگونه تصمیم‌گیری می‌کند و سایر ویژگی‌های روان‌شناختی دیگری که به‌نوعی در عرضه محتوا می‌تواند به شما کمک کند. درواقع با تعریف پرسونا ویژگی‌های مشترک جمعیت هدف را در یک شخصیت خیالی خلاصه می‌کنید و گویی تنها با همین شخص مواجه هستید. شناخت درست مشتری و تعریف یک پرسونای دقیق این فرصت را برای شما ایجاد می‌کند تا دقیق و به موقع عمل کنید.

  • تعریف برند

برداشت مشتری از محصول شما همان برند یا نام تجاری است. در واقع محتوای تولیدی باید چهارچوبی منظم و یکدست در ذهن مشتری ایجاد کند و ایجاد این چهار چوب بر عهده شماست. به طور مثال در تولید محتوا نوشتاری سبک نوشتاری، لحن نوشته، علامت‌گذاری، کیفیت و کمیت تصاویر استفاده‌شده و غیره همگی در ایجاد و معرفی برند شما تأثیر گذار است. پس بهتر است یک شیوه نامه دقیق تهیه کنید و در آن برای نوع محتوا تولیدی استانداردهایی تعریف کنید و این شیوه نامه را در اختیار گروه نویسندگان خود قرار دهید. سعی کنید اعمال سلیقه‌های تأثیر گذار را در این شیوه نامه محدود کنید.

  • توجه به قیف خریداران

منظور از قیف خریداران موقعیت‌های احتمالی مشتریان نسبت به شماست. به طور کلی سه موقعیت برای مشتریان احتمالی متصور است. موقعیت اول مشتریانی که تنها به دنبال محتوای آموزشی هستند.

موقعیت دوم مشتریانی که به محتوای شما اعتماد کرده‌اند و برای خدمت یا محصول مورد نظری که به دنبال آن هستند شما را به عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی در نظر گرفته‌اند.
و در نهایت خریداران محصول یا خدمتی که ارائه می‌کنید. شما برای هر سه طیف مشتری باید محتوایی مناسب تولید کنید. در مورد مشتریانی که در جایگاه دوم و سوم قرار دارند هدف انتقال آن‌ها به مرحله بعدی قیف است و در مورد خریداران هدف حفظ آن‌ها و استفاده از آن‌ها به منظور تبلیغ خودجوش و ارگانیک محصول شماست.

  • زیرساخت‌ها

یکی از مهم‌ترین مراحل بازاریابی محتوا کیفیت زیرساخت است. منظور از زیرساخت، ظرفی است که محتوا در غالب آن ارائه می‌شود. این ظرف می‌تواند وب سایت، وبلاگ، کانال یا اپلیکیشن شما باشد. اگر مشکلی در این زیرساخت‌ها وجود داشته باشد، شما عملاً وارد رقابت محتوا نخواهید شد. شاید فکر کنید که اصل کار محتوا است، اما واقعیت این است که هرچقدر هم محتوای تولیدی منسجم باشد؛ اگر به‌درستی ارائه نشود بی فایده است. کارایی سایت روی مشتری‌ها تأثیر گذار است، طبق آمار ۴۰ و ۷۳ درصد از کاربران دسکتاپ و موبایلی، سایتی‌هایی که بارگذاری آن‌ها به ترتیب بیش از ۴ و ۲ ثانیه به طول بیانجامد ترک می‌کنند. در ادامه به دو نکته که می‌تواند در بهبود زیرساخت‌ها مؤثر باشد اشاره ‌شده است.

  • آماده‌سازی سایت

به این منظور می‌توانید اهدافی را برای بهبود عملکرد سایت تعیین کنید. یکی از این اهداف می‌تواند رساندن سرعت سایت به ۴ ثانیه برای کاربران دسکتاپ باشد. قدم بعدی که می‌تواند به شما کمک کند کنترل آمارهای مختلف سایت از قبیل متوسط زمانی که کاربرد در سایت صرف می‌کند، بونس ریت و غیره است.

  • تقویت محتوای اعتماد ساز

منظور از محتوای اعتماد ساز محتوایی است که دل کاربر را به سایت شما قرص کند. به طور مثال:

لوگوی حرفه‌ای که معرف پرستیژ کاری شما باشد.
شماره تماس و آدرس محل کار
شرایط ارائه خدمات و وضعیت حریم خصوصی
استفاده از لوگوهای اعتمادسازی نظیر نماد اعتماد الکترونیک
و استفاده از لید مگنت (lead magnet) قوی و جذاب، منظور از لید مگنت در واقع صفحات فرود (landing page) یا پاپ آپ هایی هستند که با ارائه یک پیشنهاد ویژه سعی در جلب توجه مشتری و به دست آوردن اطلاعات شخصی نظیر ایمیل یا شماره تماس فرد دارند. این پیشنهادها می‌تواند پیشنهاد عضویت در خبرنامه، دانلود مقالات یا استفاده از خدمات مختلف سایت باشد. طبق مطالعات صورت گرفته دامنه تمرکزی (مدت زمانی که فرد می‌تواند روی موضوع خاصی تمرکز کند.) افراد طی سالهای ۲۰۰۰-۲۰۱۵ از ۱۲.۵ ثانیه به ۸.۵ ثانیه کاهش‌یافته است؛ با این اوصاف نیاز است برای جلب توجه مخاطب شوکی به او وارد کرد و این کار وظیفه لید مگنت است.

  • خطاهایی احتمالی این مرحله:

دریافت اطلاعات تماس کاربر و ارتباط نگرفتن به موقع: هرچقدر هم لید مگنت شما حرفه‌ای و کار درست باشد، بی‌توجهی به اطلاعات کسب‌شده در واقع بی‌اجر کردن لید مگنت است. حداکثر تا ۲۴ ساعت بعد از دریافت اطلاعات تماس با کاربر ارتباط بگیرید، مطمئناً شما تنها سایتی نیستید که کاربر در طول روز به آن مراجعه کرده است و اگر دست نجنبانید احتمال فراموشی یا اسپم شدن شما بالا می‌رود.
گذاشتن کاربر به امان خدا: بعد از ارتباط اولیه کاربر را فراموش نکنید. سعی کنید در بازه‌های زمانی مشخص با کاربر ارتباط بگیرید و به او خط مشی بدهید. این خط مشی به خواسته شما از کاربر بستگی دارد.
کلافه کردن کاربر با تولید محتوا بیش از حد: مخاطب نیازی به دانستن همه چیز ندارد! او دقیقاً به دنبال چیزی است که می‌خواهد؛ پس با تولید محتوای افراطی مخاطب را فراری نکنید و محتوا را بر نیاز آن‌ها منطبق کنید.

اگر تولید محتوا را غول مرحله آخر بنامیم پر بیراه نیست. بعد از تعریف پرسونا و تشخیص نیاز مشتری که در مرحله اول به آن اشاره شد نوبت به تولید محتوا می‌رسد. به همین منظور بهتر است حوزه‌های زیر را مد نظر قرار دهید:

پیدا کردن موضوعات پربازدید: شناخت مشکل نیمی از حل مشکل است. قبل ارائه راه حل باید بدانید مخاطب با مشکل خود چگونه روبه‌رو می‌شود و از چه کلماتی برای جست و جوی استفاده می‌کند. از میان قوانین سئو، قانون کلمه کلیدی همچنان به قوت خود باقی است. به طور کلی سه نوع جست و جو وجود دارد،

جست و جو اطلاعات: جست و جویی که در آن فرد فقط به دنبال کسب اطلاعات است و معمولاً با کلمات چطور می‌توان؟ کجا می‌توانم؟... چیست؟ و غیره همراه است.

جست وجو معین: فرد آدرس سایت مورد نظر را دارد و به آن مراجعه می‌کند.
جست و جو به منظور خرید: هدف فرد خرید است و این دقیقاً نوع جست وجویی است که شما در تولید محتوا باید مد نظر قرار دهید و مطمئن شوید که در نتایج این جست و جو گنجانده‌شده‌اید.

در انتخاب کلمات کلیدی این نکته را در نظر بگیرید، کلماتی را استفاده کنید که علاوه بر جذب طیف اول (کسانی که به دنبال اطلاعات هستند) خریداران را نیز جذب کند. بهتر است روی کلمات کلیدی طولانی تمرکز کنید چون کاربرانی که قصد خرید دارند معمولاً عبارات طولانی‌تری را سرچ می‌کنند. نکته مهم دیگر ویروسی بودن کلمه انتخابی است. مطالب ویروسی مطالبی هستند که انگیزش روانی بالایی دارند، احساس نقش تعیین‌کننده‌ای در بروز رفتارهای اشتراک‌گذاری بازی می‌کند. سایت‌های مختلفی وجود دارند که می‌توانند در پیدا کردن و انتخاب کلمات کلیدی به شما کمک کند (quora.com و buzzsumo.com)

  • رعایت تنوع در نوع محتوا تولیدی:  

به طور کلی می‌توان محتواهای تولیدی را در دو دسته قرارداد: محتوا اصلی و گزینشی. شما در تولید محتوا باید نسبت مناسبی بین این دو نوع محتوا برقرار کنید. منظور از محتوای اصلی محتوایی است که مستقیماً به کالا و خدمتی که شما ارائه می‌کنید مرتبط است. پاسخ به سؤالات متدوال، شرایط ارائه خدمات و غیره نمونه‌ای از این دست محتواست. محتوای گزینشی،  محتوای عادی است که بیشتر جنبه آموزشی دارد. راه‌های متفاوتی برای تولید این نوع محتوا وجود دارد؛  از جمله تهیه محتوای علمی و ارجاع به منابع استفاده‌شده، استفاده مستقیم از محتوای تولیدی دیگر منابع معتبر با ذکر لینک مطلب و در نهایت تغییر محتوای تولیدی دیگران، به طور مثال شما می‌توانید محتوایی که در قالب اینفوگرافی تهیه‌شده است به متن تبدیل کنید.

  • توجه به قدرت عنوان:

کم پیش نیامده که مطلبی به شدت کاربردی و منسجم به خاطر اشتباه در انتخاب عنوان مهجور مانده است. در انتخاب عنوان این نکات را مد نظر قرار دهید: برانگیختن احساسات مخاطب، جذب کاربران هدف و استفاده از کلمات کلیدی در عنوان مطلب (رعایت سئو عنوان)، بهتر است عنوان را به گونه‌ای انتخاب کنید که نماینده شایسته‌ای برای کل متن باشد.

  • استفاده از تقویم محتوا:

وظیفه این تقویم‌ها تسهیل مدیریت فرایند تولید محتواست. این تقویم‌ها به صورت کتابچه‌های آماده و تقویم‌های دیجیتال (نظیر trello,get flow) وجود دارند؛ البته شما می‌توانید یک تقویم مخصوص طراحی کنید. این تقویم‌ها تصویر کلی از کار در اختیار شما قرار می‌دهند، امکان سنجش منابع و نیرو کار را در هر لحظه فراهم آورده‌اند و از بی‌نظمی‌های احتمالی جلوگیری می‌کنند.

  • تقویت محتوا

 بعد از تولید محتوا نوبت به تقویت محتواست. یکی از راه‌های تقویت محتوا به اشتراک‌گذاری هرچه بیشتر محتواست. نکات زیر را در به اشتراک‌گذاری محتوا در نظر بگیرید.

تعیین شیوه به اشتراک‌گذاری: برای به اشتراک‌گذاری مطلب چند راه پیش رو دارید:

استفاده از شبکه‌های اجتماعی
 استفاده از پایگاه خودتان (وب سایت یا وب لاگ)
 انتشار مطلب در سایت‌های پربازدید
استفاده از روشهای تبلیغی (پرداخت هزینه)

 قبل از هر چیز روش یا روش‌های مورد نظر خود را مشخص کنید.

  • استفاده از اشتراک‌گذاری ارگانیک:

منظور از اشتراک‌گذاری ارگانیک نوعی از اشتراک‌گذاری است که در آن مخاطب بدون دخالت شما محتوا را منتشر می‌کند، کیفیت محتوا و ویروسی بودن آن نقش تعیین‌کننده‌ای در این مورد دارد.

  • فروش محتوا:

می‌توانید در قبال برخی محتواهای تولیدی پولی از مخاطب دریافت کنید.

  • استفاده از مشتریان پر نفوذ:

خریداران و مخاطبان پر نفوذ را پیدا کنید و از آن‌ها برای انتشار محتوا استفاده کنید. جمعیتی که مشتریان پر نفوذ جذب می‌کنند،  از دو جهت بهینه هستند؛ یک اینکه مخاطب جدید به‌احتمال زیاد مخاطب هدف شماست و دو اینکه معمولاً مشتریان پر نفوذ مشتریان پرنفوذی با خود می‌آورند. احساسات آن‌ها را تحریک کنید و کار خود را توسعه ببخشید.

انتشار مطلب در وب سایت‌های پربازدید: انتشار مطلب در این رسانه‌ها مزایای زیادی به همراه دارد از جمله معرفی برند و تأیید اجتماعی. در واقع وقتی مشتری ببیند وب سایتی معتبر چنین مطلبی منتشر کرده است، راحت‌تر به شما اعتماد می‌کند و تأثیر عمده‌ای برافزایش ترافیک سایت شما خواهد داشت.

  • ارزیابی

بعد از تمامی این کارها نوبت به ارزیابی کار می‌رسد، مطمئناً نواقصی در کار وجود دارد و تنها با ارزیابی است ک می‌توان به اصلاح و به ثمر نشستن کار امید داشت.

  • ارزیابی آماری روشهای به کار گرفته‌شده:

برای هرکدام از اهداف و روش‌های انتخابی یک معیار سنجش تعیین کنید، فرضاً  اگر هدف شما حفظ مشتری است، تعداد لایک ها و بازنشر مطالب معیاری خوبی برای سنجش این هدف است. به همین ترتیب می‌توانید آستانه‌های خاصی را برای موفقیت در نظر بگیرید. یکی از مزایای این ارزیابی شناسایی و تقویت کانال‌های جذب مشتری است.

  • تحلیل قیف خریداران:

همانطور که پیشتر اشاره شد مخاطب در سه موقعیت احتمالی نسبت به شما قرار دارد و برای هر مرحله شما باید ابزار تحلیلی متفاوتی را در نظر بگیرید.

صدر قیف (مخاطبانی که به دنبال اطلاعات هستند.) بهترین ابزار برای سنجش رفتار این مشتریان استفاده از ابزار گوگل آنالیتیک است برای بالا بردن دقت این ابزار می‌توانید کدهای UTM را به لینک‌های خود اضافه کنید تا تأثیر هر لینک به دقت تعیین شود.
وسط قیف (مخاطب راغب) معمولاً این دسته از مخاطبین سعی می‌کنند با شما ارتباط برقرار کنند، بهترین راه برای سنجش رفتار آن‌ها مراجعه به صندوق ورودی ایمیل سایت است.
انتهای قیف (خریداران) حفظ مشتری از جذب مشتری جدید کم‌هزینه‌تر است؛ پس مراقب این دسته از مخاطبان باشید. برای سنجش رفتار این طیف به لیست فروش خود مراجعه کنید.

در انتها اگر قصد دارید از نرم افزارهای تولید محتوا استفاده کنید، دقت کنید که ویژگی‌های ذکرشده را تا حدودی پوشش دهند. مهندسی هم‌زمان را فراموش نکنید و آنقدر اصلاح و امتحان کنید تا به نتیجه مطلوب برسید.

 

منبع : http://shanbemag.ir/باید-و-نبایدها-در-تولید-محتوا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۶ ، ۲۲:۴۰
Ali Hatami

سالها پیش، وقتی شروع به مطالعه درمورد بازاریابی آنلاین کردم متوجه شدم که بیشترین چیزی که کاربران ایرانی به آن نیاز دارند مطالب و راهنماهای عملی است. چیزی که بتواند آنها را دقیقا با روش کار و برنامه ریزی برای بازاریابی تجارتشان آشنا کند. کاربران همه میدانند که بازاریابی محتوا چیست، اما خیلی ها دقیقا نمیدانند که چگونه باید بصورت اصولی برای بازاریابی محتوا برنامه ریزی کرد.

هرکس مطالب وبلاگ من را دنبال کرده باشد، میداند که اولویت من به اشتراک گذاری کار و نقطه نظراتم با مخاطبانم است. چیزی پنهان بین من و مخاطبم وجود ندارد. برعکس اعتقاد دارم به اشتراک گذاری اطلاعات کامل نه تنها باعث کمتر شدن سود و درآمد من نمیشود، بلکه ارتباط من با مخاطبم را بهتر میکند و فرصتهایی برای 2 طرف بوجود میآورد.

پلن و استراتژی محتوا که امروز با شما به اشتراک خواهم گذاشت در واقع در منابع انگلیسی موجود است، اما مشابه آن را من در وب فارسی ندیده‌ام. از آنجایی که بک لینک فله‌ای و سئو دیگر کارآیی گذشته را ندارند، کاربران نیاز دارند تا با استراتژی‌های عملی بازاریابی اینترنتی آشنا شوند. جای خالی مطالب عملی واقعا احساس میشود.

این راهنما دارای 2 قسمت است. یک قسمت فریمورک آماده استراتژی بازاریابی محتوا که در آخر مقاله میتوانید آن را دانلود کنید و یک قسمت هم ۀآموزش و نحوه استفاده از این فریمورک.

پس اجازه دهید که شروع کنیم…

اگر یک استارت آپ هستید، تجارت آنلاین دارید و یا حتی یک وبلاگ نویس هستید حتما با بازاریابی محتوا آشنا هستید. امروز دیگر ضرورت استفاده از محتوا برای جذب مشتریان بالقوه و ساخت برند برای همه آشکار هست. بارها این مساله را دیده‌ایم که کسانیکه حتی محتوای ارجینال هم تولید میکنند به هدف خود نمیرسند، محتوای آنها در موتورهای جستجو رتبه نمیگیرد و در شبکه های اجتماعی کسی آن را نمیبیند. در واقع شعله ور نمیشود و حرکت نمیکند! کسی آن را شیر نمیکند و کسی درمورد آن گفتگویی نمیکند.

اینکه چرا این اتفاق می‌افتد و گاهی اوقات حتی محتوای ارجینال هم نتیجه مورد نظر را نمیگیرد طبعا به فاکتورهای زیادی بستگی دارد. اما اگر بخواهم مهمترین آنها را بگویم، نداشتن یک استراتژی برای بازاریابی اینترنتی و بازاریابی محتواست. حالا معنی این کلمات قلمبه سلمبه “استراتژی” و اینجور چیزها چی هست؟ در ادامه به ساده ترین روش ممکن برای شما توضیح خواهم داد.

ببینید، بازاریابی محتوا و بازاریابی اینترنتی هم مثل تجارت است. همانطور که برای داشتن یک کسب و کار موفق ما نیاز به یک هدف گذاری و برنامه مدون داریم که هم وظایف، کارها و زمان بندی ها مشخص باشند و هم آخر هر ماه روند پیشرفت و پسرفت و نقاط قوت و ضعف کسب و کارمان را بررسی کنیم و برای حل مشکلات اقدام کنیم، برای بازاریابی اینترنتی خودمان هم به برنامه نیاز داریم. در واقع داشتن یک برنامه و استراتژی محتوای مکتوب به ما برای پاسخ دادن به این سوالات کمک خواهد کرد:

  1. برای چه کسی میخواهیم بنویسیم؟ مخاطب ما کیست؟ نیاز و مشکلات آنها چیست و چگونه میتوانیم به آنها کمک کنیم؟
  2. به چه هدفی میخواهیم برسیم؟ اهداف تجاری ما چیست؟ فروش بیشتر؟ ساخت برند و…
  3. منابع و بودجه ما چقدر است؟ چه منابعی در اختیار داریم؟ چند نویسنده داریم؟
  4. بازاریابی محتوا چگونه میتواند برای رسیدن به هدف تجاری به ما کمک کند؟
  5. رقبای ما چه کسانی هستند؟
  6. تفاوت ما با بقیه رقبا چیست؟ در چه کاری مهارت بیشتری داریم و منحصر به فرد هستیم؟
  7. نقاط ضعف و قوًت ما کجاست؟ باید به کدام سمت و سو حرکت کنیم؟

در حقیقت ما با داشتن یک برنامه، روند پیشرفت کارها را بررسی میکنیم و برای آینده دوباره برنامه ریزی میکنیم. در طول زمان کسب و کارمان را بهتر و بهینه تر میکنیم. کارهایی که بیشترین بازده و جواب را میدهند شناسایی میکنیم و کارهای بدون بازده را از برنامه خود حذف میکنیم.

بازاریابی محتوا و استراتژی بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا استراتژی تولید و انتشار محتوا است، محتوایی که باعث افزایش اعتبار و میزان اعتماد مشتریان به شما میشود. راهی است برای ارتباط موثر و دوطرفه با مخاطب و ساخت گروهی وفادار از مخاطبان، مخاطبانی که اسم و برند شما را به گوش همه میرسانند.

تفاوت بین “بازاریابی محتوا” و “استراتژی بازاریابی محتوا” از اسمش مشخص است. بازاریابی محتوا به خود عمل تولید محتوا به منظور بازاریابی و جذب مشتری گفته میشود. امٌا استراتژی بازاریابی محتوا، پلن و برنامه مکتوب برای تولید محتوای هدفمند و همچنین تحلیل بازدهی و بهینه سازی روند بازاریابی محتواست.

مساله را ساده ببینید. شما تقریبا در زندگی برای اینکه بتوانید هر کاری را با بهترین بازدهی انجام دهید نیاز دارید برای آن کار برنامه‌‎ریزی کنید. این موضوع خواه تجارت شما باشد، خواه شخصیت شخصی شما باشد، روابط احساسی شما باشد یا وزن کم کردن و داشتن بدنی سالم و غیره…

با هدف گذاری و برنامه‌ریزی برای مدیریت زمان، میتوانید به نتایج دلخواه خود برسید. دقیقا تجارت و بازاریابی هم به همین صورت عمل میکند. شما اهداف و برنامه های خود را مکتوب میکنید و نتایجِ به دست آمده را هربار بررسی و تحلیل میکنید. اینقدر اینکار را تکرار میکنید تا به هدف خود برسید.

 

پلن استراتژی بازاریابی محتوا و روش استفاده

فریم ورک استراتژی محتوا که برای شما تهیه کرده‌ام یک مدل کامل است. در برخی شرایط شاید شما نیاز به استفاده و پر کردنِ تک تک فیلدهای آن را نداشته باشید. در ادامه‌ مهم‌ترین قسمتهایِ پلن را همراه با آموزش برای شما خواهم گفت.

پلن را میتوانید توسط نرم افزار Microsoft Excel ویا docs.google.com اجرا کنید. وقتی پلن را اجرا کنید، اولین صفحه‌ای که باز خواهد شد، صفحه‌ی برنامه استراتژیک است.

صفحه اول – برنامه استراتژیک

این صفحه، صفحه اصلی پلن استراتژی محتواست. که شامل هدف گذاری، چگونگی استفاده از محتوا برای بازاریابی اینترنتی، تحلیل رقبا و غیره… میباشد.

برنامه استراتژیک بازاریابی محتوا

از اهداف تجاری شروع کنیم. کمی صفحه را پایین بکشید تا اهداف تجاری را ببینید.

اهداف تجاری بازاریابی محتوا

مرحله اول – اهداف تجاری:

در برنامه‌ریزی، اولین و مهمترین چیز هدف گذاریست. باید تصمیم بگیرید چه چیزی میخواهید به دست بیاورید، قبل از اینکه تصمیم بگیرید چگونه میخواهید آن را به دست بیاورید. پس در استراتژی بازاریابی محتوا ما با اهداف تجاری شروع خواهیم کرد. من بصورت گام به گام برای شما توضیح خواهم داد تا راحت تر مطلب را درک کنید. در حالیکه برخی از اهداف ممکن است واضح و روشن باشند، برخی دیگر را شاید لازم باشد فعلا هدس بزنید. در بازاریابی، گاهی لازم است هدسیات و ایده های خود را تست کنید تا ببینید کدامیک بازدهی بهتری خواهند داشت.

توصیه میکنم هدف گذاری و برنامه ریزی خود را انجام دهید و حدود 3 تا 6 ماه آن را تست کنید. سپس نتایج خود را بررسی و بهینه سازی کنید. به این ترتیب زمان لازم برای بررسی و تست کردن ایده های خود را خواهید داشت.

تصمیم بگیرید چگونه میخواهید از بازاریابی محتوا برای رشد تجارت خود استفاده کنید.

اهداف تجاری > اهداف کسب و کار:

یک هدف کلی برای استراتژی محتوای خود در نظر بگیرید و آن را در قسمت “اهداف کسب و کار”بنویسید؛ احتمالا هدف شما یکی از اهداف زیر خواهد بود، پس یکی یا چندتا از آنها را انتخاب کنید:

  • جذب لید و مشتریان بالقوه برای ایجاد ارتباط‌های بعدی و تبدیل آنها به مشتری.
  • فروش محصولات. کمک به تیم فروش برای فروش سریعتر محصولات.
  • بازاریابی. ایجاد علاقه به محصولات یا خدمات.
  • توسعه ویا تغییر افکار عمومی درباره برند یا محصولات شما.
  • ساخت گروه طرفداران برای تعامل با برند شما در شبکه‌ها و مکانهای اجتماعی
  • خدمات پس از فروش. کمک بو رفع مشکل مشتریان برای استفاده کامل از محصولات شما
  • رهبری افکار. توسعه نام، اعتبار و تاثیر گذاری بر صنعت کاری.

اهداف خود را بصورت واضح و دقیق بنویسید

  1. در قسمت اهداف کسب و کار هدف اصلی خود را انتخاب کنید و چندین هدف زیرمجموعه نیز بنویسید.
  2. در فیلد تاثیر بر کسب و کار، مشخص کنید که چرا میخواهید به آن هدف برسید. جواب شما راهی مشخص برای رشد تجارتتان را مشخص میکند و اینکه چرا و با چه انگیزه‌ای میخواهید این کار را انجام دهیدو چه تاثیری بر تجارت شما خواهد داشت.
  3. در فیلد معیارها، هر راهی که بتوانید با آن وضعیت فعلی تجارت، میزان فروش محصولات، میزان بازدید از وبسایت شما و هر آماری که وضعیت فعلی شما را مشخص کند را بنویسید. ممکن است برای اینکار از یک نرم افزار تحلیلگر مثل گوگل کمک بگیرید یا نرم افزار ارتباط با مشتری یا هر چیز دیگری.
  4. در ادامه و فیلدهای بعدی شما نتایج بدست آمده را هر 3 ماه یکبار با نتیجه فعلی بررسی خواهید کرد و خواهید فهمید تلاش ها و استراتژی بازاریابی محتوای شما چگونه و چه تاثیری بر تجارتتان گذاشته.

مرحله دوم – استراتژی محتوا و مخاطبان هدف شما

قسمت استراتژی محتوا

کمی بالاتر از قسمت اهداف تجاری، قسمت استراتژی محتوا وجود دارد. تصمیم بگیرید که چگونه میخواهید از بازاریابی محتوا برای رسیدن به اهداف تجاری خود استفاده کنید. چند شکل گرافیکی برای شما تهیه کرده‌ام که روش های اصلی را پوشش میدهند، اگر شما روش متفاوتی برای سایت خود دارید، آن را بنویسید.

قسمت ترافیک مستقیم: جذب ترافیک از شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو به وبلاگ – سپس از وبلاگ به صفحات فرود (توسط Call To Actionها).

ترافیک مستقیم

قسمت پیام‌های یکپارچه: جذب ترافیک از طریق شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ برای عضویت در وبسایت شما.

عضویت

قسمت تمرکز بر فروش: جذب ترافیک از طریق شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ، ویدئو و پادکست ها به صفحات فروش محصولات.

 تمرکز بر فروش

قسمت پیام اصلی

در سمت راستِ استراتژی محتوا قسمت پیام اصلی وجود دارد. در این قسمت مخاطب هدف خود را انتخاب میکنید و دقیقا مشخص خواهید کرد که محتوا، خدمات یا محصولات شما چگونه به مشتریان کمک میکند و مشکلاتشان را برطرف میسازد.

قسمت مخاطبها: در خصوص نحوه پژوهش و انتخاب مخاطبان هدف مقالات بسیاری نوشته شده. بصورت خلاصه بگویم که هرچه مخاطبان و مشتریان خود را دقیق تر و بهتر بررسی کنید، بهتر نتیجه خواهید گرفت. در این فیلد مخاطبان هدف خود را بنویسید.

مخاطبها

مثال برای پر کردن فیلد مخاطب هدف

شرح ماموریت: محتوا و محصولات شما چه ارزشی به زندگی مخاطبانتان اضافه خواهد کرد؟ مخاطب با خواندن محتوا و استفاده از محصول شما چه تغییری در زندگی‌اش ایجاد خواهد شد؟ در این قسمت بنویسید. (هر چه این قسمت ها را دقیق تر و صادقانه تر پر کنید، برند بهتری خواهید ساخت)

شرح ماموریت

مثال پر کردن فیلد شرح ماموریت

پیام یا سوال اصلی: مشتری با خواندن محتوا و استفاده از محصول شما چه سودی خواهد کرد؟ بنویسید. همچنین چندین پیام ثانویه نیز برای خود در نظر بگیرید.

پیام اصلی

مثال – پیام اصلی

مرحله سوم – تحلیل رقبا

در این قسمت شما اسامی رقبای اصلی خود را خواهید نوشت و یکبار دیگر کار آنها را تحلیل خواهید کرد. وبسایتشان چیست؟ چه میکنند؟ روی چه موضوعاتی کار میکنند؟ چه مینویسند؟ هر چند مدت یکبار؟  فاصله ما با آنها چقدر است؟ وغیره…

مرحله چهارم – عامل تفاوت

در بازارهای پر جمعیت و رقابتی، کسب و کارهای کوچک، برای اینکه بتوانند در صحنه رقابت باقی بمانند و اسمی برای خود دست و پا کنند، باید متفاوت باشند و بصورت ویژه روی تفاوت خود تمرکز کنند. این یکی از مهمترین ویژگیهایی است که یک کسب و کار نوپا باید برای ساخت برند در یک بازار رقابتی از آن استفاده کند.

منظور از عامل تفاوت چیز خیلی خاص یا پیچیده‌ای هم نیست. بعنوان مثال فرض کنید در حوزه کاری شما 3 شرکت بسیار بزرگ با خدمات گسترده وجود دارد. اما شما پی میبرید که هیچکدام از آنها روی ارائه فقط یک سرویس خاص تمرکز ندارد و به دلیل بزرگی شرکتشان وقت کافی با مشتریان نمیگذارند.

شما میتوانید فقط روی یک خدمات ویژه بصورت حرفه‌ای و کامل تمرکز کنید و عامل تفاوت خود را گذراندن وقت بیشتر با مشتری و آموزش و ارتباط بهتر با آنها قرار دهید.

عامل تفاوت

مثال – عامل تفاوت

مرحله پنجم – کانال بازاریابی

بالای صفحه، قسمت کانال های بازاریابی قرار دارد. در این قسمت مشخص خواهید کرد که چه نوع محتوایی را توسط چه کانالی میخواهید منتشر کنید. مقالات را از طریق وبلاگ تان. ویدئوهایتان را از طریق سایت یوتیوب. محتوای روزانه یا مخصوص شبکه‌های اجتماعی را از طریف فیسبوک یا گوگل+ و غیره…

برای هر قسمت، توضیحات کامل و هدف مشخص کنید. میخواهید مردم از شبکه‌های اجتماعی به وبلاگ شما بیایند؟ یا در یوتیوب آمار بازدید ویدئوهای شما بالا برود؟ در فیسبوک لایک بیشتری داشته باشید و غیره… همه را بنویسید.

کانال بازاریابی

مثال – کانال بازاریابی

با پر کردن این قسمت ها، شما صفحه اول پلن استراتژی بازاریابی محتوای خود را پر کرده‌اید.

صفحه دوم – ایده‌ها (جمع آوری و نوشتن ایده‌های جدید برای تولید محتوا بصورت مستمر)

اگر وبلاگ نویس هستید یا حتی سعی بر نوشتن کرده باشید احتمالا مهمترین مساله برای شما این است که چه بنویسید؟ مقاله‌ی بعدی شما در چه مورد باشد؟

خوب، باید بدانیم که کار یک نویسنده تنها نوشتن نیست. نویسنده باید در طول روز ایده پردازی کند و بصورت مرتب ایده‌های خود را در دفترچه یادداشت خود بنویسد. تا در صورت لزوم از این ایده ها برای مقالات خود استفاده کند. در مقاله فواید وبلاگ نویسی در خصوص این موضوع بیشتر توضیح داده ام.

در پلن استراتژی محتوا، قسمت ایده‌ها را به همین موضوع اختصاص داده‌ام. ایده‌های اصلی خود را در این قسمت درج کنید. مهم نیست که حتما تمام جزئیات را وارد کنید؛ در طول زمان آنها را ویرایش و اضافه خواهید کرد.

ایده

عکس صفحه‌ی ایده ها

نکته: برای اینکه بتوانید ایده‌های بهتری برای مقالات خود داشته باشید، 2 روش را توصیه میکنم که به شخصه از آنها استفاده میکنم و ثابت شده هستند. یکی اینکه به دنیای اطراف خود توجه کنید و بخوانید. آگهی ها، روزنامه ها، صحبتهای دیگران را بخوانید؛ اگر به دنیای اطراف خود توجه کنید ایده‌های زیادی به دست خواهید آورد. لازم نیست این ایده ها حتما به کار شما مرتبط باشند، گاهی اوقات ایده های نامرتبط را میتوانید به خوبی به کارتان ارتباط دهید.

راه دیگر مطالعه و بالا بردن دانش است. هرچه بیشتر مطالعه کنید و آگاهی خود را بالاتر ببرید، فکر شما بازتر خواهد شد و ایده های بیشتری برای نوشتن خواهید گرفت.

صفحه سوم – برنامه سرمقاله

برنامه سرمقاله، قسمتی است که شما و تیم نویسندگان، باهم برنامه تولید محتوای خود را بررسی میکنید و تصمیم میگیرید. با نگاه به عکس متوجه خواهید شد چگونه باید از این قسمت استفاده کنید. زمانیکه استراتژی و اهداف خود را کامل کردید، نوبت به تصمیم گیری در خصوص این است که چه محتوایی نیاز است چاپ شود، در چه تاریخی و به چه هدفی باید چاپ شود.

سرمقاله

صفحه برنامه سرمقاله

اگر یک شرکت و یک تیم تولید محتوا دارید، سردبیر بخش تولید محتوا به همراه نویسندگان میتوانند این قسمت را تنظیم کنند. و یا حتی خود شما به تنهایی میتوانید این کار را انجام دهید.  هدف این است که از میان کلمات کلیدی انتخابی خود، ایده های خود و بررسی روند بازاریابی خود محتوای مورد نیاز را انتخاب کنید و اهداف و محتوای مورد نیاز برای برنامه هفتگی و ماهیانه بازاریابی محتوای خود را مشخص نمائید.

صفحه چهارم – برنامه زمانی بازاریابی

بعد از اینکه اهداف و برنامه‌های خود را بصورت کامل مشخص کردید، نوبت این است که بصورت دقیق مشخص کنید که چه محتوایی، در چه روزی و توسط چه کسی باید نوشته شود. برنامه زمانی بازاریابی دقیقا به همین منظور تشکیل شده. در این قسمت میتوانید برنامه یک ماه محتوای خود را تنظیم کنید و تیم تولید محتوای خود را از این برنامه مطلع نمائید.

میتوانید برای هر نویسنده، یک رنگ خاص مشخص کنید و فیلدها را بصورت رنگ بندی قرار دهید، تا هر کسی بداند چه محتوایی را باید تهیه کند.

 برنامه زمانی بازاریابی

صفحه برنامه زمانی بازاریابی

صفحه پنجم – تحلیل سوالات و مشکلات

هر نوع تجارتی داشته باشید، هدف اصلی شما باید رضایت مشتریان و رفع مشکلات آنها باشد. اینکار هم به شما برای ایجاد یک گروه مشتریان وفادار کمک میکند و هم باعث میشود نقاط ضعف خود را بهتر بشناسید و برای بهتر کردن آنها برنامه ریزی کنید.

در بازاریابی محتوا، علاوه بر این 2 فایده، سوالات و مشکلات مشتریان به شما برای گرفتن ایده های جدید برای تولید محتوا نیز کمک میکند. کار با این صفحه بسیار راحت و واضح است و نیاز به توضیحات اضافه ندارد، کافیست نگاهی به آن بیندازید تا همه چیز را متوجه شوید.

حالا دیگر نوبت شماست. نوبت این است که دست به کار شوید و از همین الان استراتژی بازاریابی محتوای خود را تهییه کنید و شروع به تولید محتوا و جذب مشتری کنید. به امید خدا و موفقیت شما در تجارتتان.


 

دانلود فریمورک استراتژی بازاریابی محتوا

بعد از دانلود فریمورک آماده و رایگان استراتژی بازاریابی محتوا، لطفا این مقاله را در شبکه های اجتماعی با دوستانتان به اشتراک بگذارید و از ما نیز حمایت کنید.

متشکریم! شما میتوانید فریمورک بازاریابی محتوا را از این صفحه دانلود کنید.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۳
Ali Hatami
شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۳ ب.ظ

بازاریابی محتوا چیست و به چه دلیل شکل گرفت؟

بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا، از جمله واژه‌هایی هستند که در سالهای اخیر به صورت گسترده در فضای رسانه ها به کار گرفته می‌شوند. در این نوشته، قصد داریم مفهوم بازاریابی محتوا را شفاف‌تر کرده و مسیر را برای درس‌های تخصصی که در ادامه سری استراتژی محتوا مطرح خواهیم کرد، هموارتر نماییم.

با توجه به اینکه تاکنون به صورت پراکنده درباره بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا حرف‌های زیادی در متمم مطرح کرده‌ایم و از این به بعد می‌خواهیم به صورت زیربنایی و تخصصی به این موضوع بپردازیم، در کنار هر یک از جملات و توضیحات، اگر قبلاً مطلبی را مطرح کرده باشیم، به صورت توضیح بیشتر: … لینک مربوط به آن را می‌گذاریم تا دوستانی که از این نقطه با ما همراه شده‌اند، در پیگیری مطالب دچار مشکل نشوند.

اگر حدود پانزده دقیقه از وقت خود را در اختیار ما قرار دهید، تلاش می‌کنیم تا حد خوبی،‌ دلایل شگل گیری و جدی شدن بحث بازاریابی محتوا را مطرح کنیم. در درسهای بعدی، مفهوم دقیق تر محتوا، نحوه اندازه گیری و ارزیابی محتوا و همینطور شیوه تدوین استراتژی محتوا را مرور خواهیم کرد.

 

آیا بازاریابی محتوا به کار من ربطی دارد یا اصلاً به درد من می‌خورد؟

استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا از چه سخن می‌گویند؟

اگر بپذیریم که بازاریابی محتوا شیوه ای برای فروش است می‌توانیم بگوییم که هرکس چیزی برای فروختن دارد، میتواند به بازاریابی محتوا هم به عنوان یک ابزار و گزینه نگاه کند.

دقت داشته باشید که ما فروش را به معنای عام آن به کار می‌بریم. همان تعبیری که استیونسن می‌گفت:

content-marketing-motamem

به عبارتی، همانطور که یک تولیدکننده چای، تلاش می‌کند چای خود را به مشتریان بیشتری بفروشد و هر مشتری هم میزان بیشتری از چای او خریداری کند، یک نویسنده هم در حال فروختن کتاب خود به مردم یا به ناشر است و دوست دارد کتابش را به قیمت بیشتری و به تعداد خوانندگان بیشتری بفروشد.

حتی کسانی که اساساً هدفشان کسب مادیات نیست و به صورت غیرانتفاعی فعالیت می‌کنند هم با این معنای عام فروش فروشنده محسوب می‌شوند.

به عنوان مثال، یک موسسه خیریه هم که از کودکان سرطانی حمایت می‌کند، درگیر فرایند فروش است.

 این موسسه، می‌خواهد که مردم، خریدار حرف‌ها و خواسته‌ها و خدماتش باشند. بنابراین تلاش می‌کند مخاطبان خود را افزایش دهد و از هر کدام از مخاطبان خود هم، کمک و حمایت بیشتری دریافت کند.

حالا بیایید در یک سازمان، به مدیر واحد پاسخگویی تلفنی به مشتریان فکر کنیم.

عموم شرکتها،‌ واحد پاسخگویی به مشتریان را چندان جدی نمی‌گیرند.

یا کم سابقه ترین و غیرمتخصص‌ترین کارکنان خود را به این بخش می‌فرستند.

عملاً مدیر این واحد هم مشکل فروش دارد. نه به معنای اینکه از واحدهای دیگر پول بگیرد و خدمات ارائه دهد.

بلکه به این معنا که اعتبار این واحد افزایش یافته، در جلسات رسمی سازمان، حرفهایش خریدار بیشتری داشته و نظرات این واحد بتواند بر سیاست‌های کلان سازمان، تاثیرگذار باشد.

با این تعاریف، کافی است یک بار دیگر فکر کنیم و ببینیم که من یا سازمان من چه چیزی را می‌فروشد و بازاریابی محتوا قرار است به من برای فروش چه چیزی کمک کند؟

 

آیا تولید محتوا و بازاریابی محتوا، زیرمجموعه‌ای از دانش تجارت الکترونیک یا کسب و کار آنلاین است؟

این روزها خیلی از مردم، وقتی لغت محتوا و بازاریابی محتوا را می‌شنوند بلافاصله به محتوای دیجیتال فکر می‌کنند.

اما محتوای دیجیتال اگر چه یکی از شکل‌های رو به رشد محتوا در دنیای امروز محسوب می‌شود، تنها یکی از انواع محتواست. اگر شما یک نویسنده هستید و کتاب منتشر می‌کنید، باز هم تولیدکننده محتوا هستید.

اگر شب هنگام، اوقات فراغت خود را با ارسال پیام و پیامک از طریق نرم افزارهای مختلف مانند وایبر و واتزاپ و … می‌گذرانید، تولیدکننده محتوا هستید.

اگر معلمی هستید که در کلاس درس می‌دهید تولیدکننده محتوا هستید.

اگر مدیر تضمین کیفیت یک شرکت هستید و دستورالعمل‌ها و فرایندها را تنظیم و منتشر می‌کنید،‌ تولیدکننده محتوا هستید.

اگر داستان‌های اخلاقی و مذهبی برای مردم تعریف می‌کنید و تلاش می‌کنید آنها را به زندگی بهتر هدایت کنید، تولیدکننده محتوا هستید.

اگر فیلم میسازید تولیدکننده محتوا هستید.

حتی کسی که قبض تلفن همراه چاپ می‌کند یا فاکتور فروش یک فست فود را صادر می‌کند، در حال تولید محتوا است.

بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا چه کاربردی دارد؟

البته برخی شغل‌ها به طور مستقیم تولیدکننده محتوا هستند و به بازاریابی محتوا فکر می‌کنند و برخی دیگر، تولید محتوا را به عنوان فرایندی جانبی در کار خود تعریف می‌کنند.

قاعدتاً یک جایگاه اختصاصی برای بنزین (به قول خودمان پمپ بنزین) تولیدکننده محتوا به نظر نمی‌رسد.

اما اگر برگه‌ای به رانندگان بدهد و روی آن فهرستی ده گانه از مواردی که مصرف سوخت خودرو را افزایش می‌دهند نوشته باشد، به یک تولیدکننده محتوا تبدیل شده و احتمالاً به بازاریابی محتوا هم فکر می کند.

بنابراین، بازاریابی محتوا را باید به عنوان زیرمجموعه‌ای از حوزه بازاریابی در نظر گرفت تا حوزه‌ی تکنولوژی دیجیتال.

 

چرا متمم تا این حد روی محتوا و استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا تاکید می‌کند؟

اجازه بدهید به جای اینکه برای شما از گسترش اینترنت و شبکه های ارتباطی و موبایل و لپ تاپ – که قطعاً رویدادهای مهمی محسوب می‌شوند – بگوییم، به روندی که طی چند هزار سال اخیر شکل گرفته است نگاه کنیم:

ترسیم نقاشی روی دیوارهای غار، نمونه‌ای از تولید محتواست

هنوز نمی‌دانیم که چرا انسان اولیه بر دیوار غارها تصاویر مختلف ترسیم می‌کرده است.

مستقل از اینکه آن تصاویر را برای زیبایی ترسیم می‌کرده یا برای اینکه آنها را به عبادت بنشیند و یا اینکه پیامی از خود برای بازماندگان و آیندگان به جا بگذارد، به هر حال انسان اولیه، تولید محتوا را قبل از قسمت عمده‌ای از تولیدات فیزیکی آغاز کرده است.

وقتی که ارتباطات شکل گرفت، محتوا این بار شکل پیام را به خود گرفت.

حالا محتوا فرستنده و گیرنده هم داشت و در یونان باستان، آنها که در دو ماراتون پیروز بودند، حاملان پیامهای مهم تلقی می‌شدند.

انسان همچنان به تولید محتوا ادامه داد.

محتوا فقط تصویری زیبا بر دیواره‌ی غار یا یک پیام مهم سیاسی نبود.

کبوتران نامه بر و تاریخچه تولید محتوا

جارچی‌ها، اولین توزیع‌کننده‌های رسمی محتوای خبری بودند و طبیعتاً چون استفاده از جارچی، به پشتوانه حقوقی و سرمایه مادی نیاز داشت، پادشاهان تنها کسانی بودند که می‌توانستند عرضه‌ی انبوه محتوا را در میدان‌های شهر انجام دهند و به نوعی نخستین رسانه ها شکل گرفتند.

عصر چاپ و انتشار روزنامه‌ها، نسل بعدی عرضه محتوا را رقم زد.

حالا تولید محتوا به عنوان یک شغل، رسماً شکل گرفته بود و رسانه، معنا پیدا کرده بود.

البته هنوز بازاریابی محتوا به شکلی که امروز شناخته می‌شود رایج نبود.

روزنامه ها، خبر و گزارش منتشر می‌کردند و صاحبان کسب و کار هم، در ازاء پرداخت پول، اجازه داشتند آگهی‌های خود را در آنها منتشر کنند.

شاید اگر بخواهیم کمی موشکافانه‌تر نگاه کنیم، روزنامه‌های دولتی آن زمان، به نوعی فلسفه بازاریابی محتوا را می‌فهمیدند.

روزنامه منتشر می‌شد و با انواع محتوا، مردم را خوشحال و راضی و سرگرم می‌کرد تا در لا به لای آن،‌ دولتها هم بتوانند به تبلیغ ایده ها و نظریات خود و به نوعی به بازاریابی خودشان و افکارشان بپردازند.

رادیو نسل بعدی بستر تولید محتوا بود.

حالا صدا هم به انواع محتوا افزوده شده بود و تلویزیون به تدریج تصویر را هم وارد فضای محتوا می‌کرد.

در این میان روزنامه ها نقش خود را از دست ندادند.

مجله های تخصصی شکل گرفتند.

این مجله‌ها که به صورت هفته نامه و ماهنامه برای خانواده ها، پزشکان، ورزشکاران،‌ حقوق‌دانان و … منتشر می‌شدند، ایده‌های جدیدی را در بازاریابی محتوا به همراه آوردند.

پزشکان هوشمند آموختند که به جای آگهی تبلیغاتی، مقالاتی آموزشی درباره مواجهه با بیماری‌ها بنویسند.

روانشناسان، یادگرفتند که به جای اصرار و التماس برای اینکه مردم به آنها پول بدهند و مشورت بگیرند، ستون پاسخ به سوالات، راه بیندازند و با لبخندی بر لب و چهره‌ای مهربان، آمادگی خود را برای پاسخگویی به سوالات مطرح کنند.

آنها می‌دانستند که خواننده‌ی مقالات، مشتری مطب‌ها و مراکز مشاوره آنها هم خواهد بود.

ماهواره‌ها نسل جدیدی از بستر ارتباطی بودند که رسانه‌های فراگیر را شکل دادند.

حالا کشورهای مختلف می‌توانستند به بازاریابی در نقاط دیگر جهان فکر کنند.

از طرفی هزینه تاسیس شبکه‌های جدید کاهش یافته بود.

دغدغه‌های ارتباط بین فرهنگی هم بیشتر شد و حالا بازاریابی محتوا می‌آموخت که باید بکوشد محتوای فراگیر تولید کند.

هر جا هم که چنین مسئله ای امکان پذیر نیست، بسته به سلیقه مردم محتوا بسازد.

مک دونالد و محتوای تبلیغاتی برای کشورهای اسلامی

مک دونالد آموخت که محتوای تبلیغاتی‌اش در کشورهای مسلمان،‌ باید در ماه رمضان رنگ و بوی اسلامی بگیرد و در غیر این صورت اثربخش نخواهد بود.

کشورها آموختند که در محتواهای تولیدی خود برای نقاط دور جهان، تصویری خوش آب و رنگ‌تر از واقعیت خود را ترسیم کنند.

صنعت گردشگری آموخت که تولید محتوا برای جذب توریست، چیزی فراتر از انتشار سفرنامه‌های جهانگردان قدیمی است و حالا می‌توان تیزرهای تبلیغاتی جذاب تولید و پخش کرد.

تولید محتوا به تدریج به یک دانش تخصصی‌تر تبدیل شد.

حالا روزنامه نگاران قدیمی، خودشان را اصحاب رسانه معرفی می‌کردند.

تولید فیلم و موسیقی و کتاب و مقاله موفق، به ترکیبی از انسان‌شناسی و روانشناسی و حقوق و بازاریابی و مدیریت نیاز داشت.

هزینه تولید محتوا بالا رفته بود و مردم ترفندهای تبلیغاتی را به خوبی آموخته بودند.

در این میان بازاریابی محتوا به شیوه امروزی آن، به تدریج در حال شکل گیری بود.

به تدریج اینترنت و دنیای وب شکل گرفت.

وب سایت‌ها ابزارهای ارزان قیمت و اثربخش بودند که هر شخص یا سازمانی می‌توانست با صرف بودجه و انرژی کمی، آنها را در اختیار خود داشته باشد.

فراگیر شدن کاربران اینترنت، شکل گیری امکان نقل و انتقال پول در فضای آنلاین، شبکه ‌های اجتماعیوگوشی‌های هوشمند، همه و همه باعث شدند که محتوا مفهومی جدی‌تر پیدا کند.

عصر جدیدی شکل گرفت که تولید محتوا و بازاریابی محتوا و تدوین استراتژی برای عرضه محتوا، یکی از دغدغه‌های اصلی‌اش بود.

 

چه اتفاقی افتاده است که شکل سنتی بازاریابی و تبلیغات، به سمت بازاریابی محتوا حرکت کرده است؟

اتفاقات زیادی در سالهای اخیر باعث شد که روند و مسیر حرکت بازاریابی از بازاریابی سنتی به بازاریابی محتوا تغییر کند.

یکی از مهم‌ترین تغییرات، ایجاد احساس آگاهی و دانش در ذهن مشتریان بود.

حرکت شکل سنتی بازاریابی و تبلیغات به سمت بازاریابی محتوا

اگر می‌گفتند خودرو باید سه چرخ داشته باشد، می‌گفتیم حتماً درست است و اگر می‌گفتند کف خودرو باید از کف خیابان دو متر فاصله داشته باشد، می‌گفتیم حتماً اسراری در این طراحی است که ما نمی‌فهمیم.

اما امروز، هر کسی که در خیابان راه می‌رود و خودرویی دیده است، خود را متخصص خودرو می‌داند. مهم نیست که بنز باشید و آخرین مدل خود را تولید کنید یا تویوتا باشید و با سهم بزرگی از بازار جهانی، محصول جدید خود را روانه بازار کنید.

مردم به سادگی نظر می‌دهند: کاش بنز این آپشن را هم اضافه می‌کرد. تویوتا در طراحی پشت خودرو کم حوصلگی به خرج داده است! شرکت … نباید به سمت تولید خودروی SUV میرفت. طراحی گیربکس فلان شرکت ضعیف است!

شبیه همین ماجرا را می‌توانیم در مورد گوشی‌های موبایل هم مثال بزنیم.

مهم نیست اپل باشید و در صنعت خود پیشرو باشید.یا اینکه استیو جابز باشید و مرده باشید! هر کسی که یک بار گوشی موبایل در دست گرفته است، معتقد است که اگر استیو جابز را دیده بود و نصیحت‌های خودش را مطرح می‌کرد، الان اپل خیلی موفق‌تر بود!

واقعیت این است که اگر نسبت دانش به پیچیدگی محصول را در نظر بگیریم، مشتریان موبایلهای قدیمی نوکیا که نقش گوشتکوب را هم ایفا می‌کرد، دانش بیشتری نسبت به موبایل خود و قابلیت‌هایش داشتند تا کسی که امروز یک گوشی هوشمند مدرن با سیستم عامل اندروید یا iOS خریداری می‌کند.

اما اینها دلیل نمی‌شود.

مشتری امروز، به خاطر اطلاعات زیادی که در اختیار دارد، معتقد شده است که دانش و تخصص بیشتری هم دارد و به همین دلیل، به سادگی سابق، با چند بیلبورد و تیزر تبلیغاتی عمومی متقاعد نمی‌شود. او خودش را صاحب نظر می‌داند یا در اطرافش، کسانی را می‌شناسد که آنها را صاحب نظر می‌داند.

حالا اگر شما می‌خواهید محصول جدیدی عرضه کنید، باید مدتها در گوش مشتری، داستان‌های مختلف تعریف کنید و برایش حرف بزنید تا او بیشتر یاد بگیرد و در نهایت، وقتی خودش به عنوان کارشناس محصول و خدمت شما را ارزیابی می‌کند، تصمیم به خرید آن بگیرد!

ظهور عرضه کنندگان ارزان قیمت، اتفاق دیگری بود که قواعد بازی را تغییر داد. تقریباً هر محصولی که تولید کنید می‌بینید که چینی‌ها چیزی شبیه آن را به قیمتی ارزان‌تر تولید کرده‌اند.

توسعه تکنولوژی به کاهش قیمت تمام شده منتهی شده و اکنون ارزان‌ترین محصولات هم، در بسیاری از قابلیت‌ها با محصولات گرانقیمت، مشابه هستند.

قدرت تفکیک چشم انسان از قدرت تفکیک صفحه نمایش موبایل‌ها کمتر است و تفاوت کنتراست تلویزیون‌ها را به خوبی نمی‌فهمد.

گوش ما در شنیدن و تفکیک صدا در مقایسه با کیفیتی که سیستم‌های صوتی امروزی دارند بسیار ضعیف است و دیگر به سادگی نمی‌توان ادعا کرد که کیفیت فلان سیستم صوتی تفاوت فاحشی با متوسط سیستمهای صوتی موجود در بازار دارد.

پارچه‌ها در چند کارخانه محدود بافته می‌شوند و گاهی پارچه لباسی که شما در خاورمیانه می‌خرید و لباسی که در غرب اروپا یا آمریکای شمالی خریداری می‌کنید به دست یک نفر و زیر یک دستگاه تولید شده است!

پس به نظر می‌رسد که اگر از حد متوسط عبور کرده باشیم، مشتری تا حد زیادی داستان‌ها را می‌خرد! ردبول به نسبت یک نوشابه انرژی‌زای گمنام، داستانهای بیشتری در گوش من و شما خوانده است! به همین دلیل است که گفته می‌شود امروز یک برند، باید خودش را یک ناشر ببیند (توضیح بیشتر:بازاریابی درونگرا و برند به عنوان ناشر)

مسئله سوم، گرانتر شدن بسترهای سنتی تبلیغات است.

طی دهه اخیر، برندسازی و بازاریابی و تبلیغات و مفاهیم مشابه،‌ بیش از آنکه به نفع تولیدکنندگان کالا و خدمات عمل کنند، به نفع رسانه‌های تبلیغاتی عمل کردند.

هر روز تقاضا برای تبلیغات تلویزیونی بیشتر شد.

هر کسی دوست داشت در روزنامه‌ها تبلیغ کند. صاحب هر کسب و کار مربوط و نامربوطی، در آرزوی خود روزی را می‌دید که نامش بر روی بیلبورهای خیابانی حک شود.

تقاضای زیاد، قیمت‌ها را هم افزایش داد و از سوی دیگر، مخاطب که هر روز با حجم بیشتری از تبلیغات مواجه بود، بیش از گذشته،‌ نسبت به تبلیغات بی‌تفاوت شد.

بیلبوردهای خلاقانه که زمانی تصمیم مشتری به خرید را شکل می‌دادند، امروز به سختی حتی می‌توانند لبخندی بر لب مشتری بیاورند و ایده‌های تکراری هم مخاطب را دلزده کرده است.

چهارمین مسئله این بود که آشنایی مخاطب‌ها با فرایند تبلیغات و همینطور جزییات اجرایی و عملیاتی آن، اثربخشی تبلیغات را کاهش داد.

حالا دیگر خیلی سخت است که به بیننده‌ی تلویزیونی بقبولانید که به عنوان یک کارآفرین موفق به تلویزیون دعوت شده‌اید.

هر کس که در زیر یک پله به دستفروشی هم مشغول بوده، پیشنهادهای مختلف برای تولید مشترک برنامه‌ها را شنیده است و حتی تعرفه‌ها هم مشخص است.

رپورتاژ آگهی در روزنامه‌ها دیگر کسی را هیجان زده نمی‌کند. مردم هنگام دیدن سریال‌ها، زمان دستشویی رفتن خود را با ساعت تبلیغات تنظیم می‌کنند! به عبارت دیگر، همزمان با گران شدن بسترهای تبلیغاتی، اثربخشی آنها هم کاهش یافته است.

content-marketing-motamem-social

وضع فضای آنلاین و شبکه‌های اجتماعی هم بهتر نیست.

قیمت فالور اینستاگرام مشخص است! بگویید که امروز چند فالور دارید و می‌خواهید هفته‌ی بعد چند فالور داشته باشید تا فالور‌ها را با تخفیف به شما بفروشند!

فالورهای کم خاصیت در شبکه‌های اجتماعی زیاد شده‌اند. همانهایی که به روح سرگردان موسوم هستند.

در صفحه فیس بوک خود ده هزار فالور دارید و مطلبی که می‌نویسد صد عدد لایک می‌خورد.

بخشی از مردم فقط کنجکاوی می‌کنند و بخشی دیگر حتی همین کار را هم انجام نمی‌دهند.

شبکه‌هایی مانند وایبر را هم که همگی دیده‌ایم.

در یک لحظه همزمان دو تبلیغ در مورد کنسرت یک خواننده و عرضه مستقیم پوشک کودک دریافت می‌کنیم.

ایمیل‌های گروهی هم که به سرنوشت پیامک‌های گروهی دچار شده‌اند و هر کسی با کمی صرفه جویی در غذای روزانه می‌تواند بودجه‌ای برای ارسال پیام به همه هموطنان خود ذخیره کند!

 

 

بازاریابی محتوا، در چنین بستری شکل گرفت.

سوال اصلی بازاریابی محتوا این بود که: چگونه می‌توان از رسانه های قدیمی به شیوه ای اثربخش و ارزان قیمت استفاده کرد؟ همچنین چطور می‌توان از رسانه های جدید که فعلاً بیشتر نقش اسباب بازی و سرگرمی ما را دارند، ابزارهایی ارزان اما اثربخش برای ارزش آفرینی خلق کرد؟

 

منبع : متمم

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۲۳
Ali Hatami